از قدیم ودر فرهنگ بسیاری از جوامع، خواستگاری مردان متداول بوده و بیان خواستگاری از طرف دختران عرف نبوده است مهمترین دلیل این کار حفظ حرمت و حیثیت زن و تکریم و احترام به شخصیت بزرگ وی بوده است. عده ای بر این باورند که خواستگاری مردان بر طبق اصول بوده و بیان خواستگاری و ازدواج از طرف دختران، خلاف قانون آفرینش بوده و از عفت و حیا زن به دور است. بنا بر گفته استاد مطهری، این طبیعت مرد است که طلب عشق و اظهار محبت کند و زن مظهر مطلوب و معشوق بوده و در واقع مرد پروانه و زن شمع می باشد. این گفته استاد مطهری نشان دهنده این موضوع است که خواستگاری از سوی مردان نه تنها در کشورمان بلکه در دنیا رواج و مرسوم است زیرا می توان به عنوان قانون طبیعت از آن یاد کرد.
اما همانطور که همواره نمی توان یک موضوع طبیعی را به عنوان قانو در نظر گرفت، باید داست که خواستگاری دختران اشکال و مانعی نداشته و ندارد اما برای این کار باید نکاتی را در نظر گرفت. در ابتدا اینکه پسران باید بدانند اظهار عشق از سوی دختران به منزله صداقت و پاک بودن عشق بوده و فقط به قصد ازدواج است و نه چیز بیشتر البته این کار باید زیر تظر والدین صورت پذیرد.در ادامه دختران تا حدی که می توانند باید از اظهار علاقه به قصد ازدواج به پسر مورد علاقه شان به صورت مستقیماً خود داری مرده و روش های غیر مستقیم را پیش رو بگیرد تا ضمن حفظ شأن دختر، عشق و علاقه وی نیز بیان شود. در ضمن باید بدانید که طرح مسئله ازدواج از سوی دختر ، موضوعی جدید نبوده و پیشینه ای تاریخی اسلامی دارد به گونه ای که حضرت خدیجه وقتی کمالات و ایمان پیامبر اکرم (ص) را مشاهده نمود، به آن بزرگوار پیشنهاد ازدواج داد. بنابراین اقدام به خواستگاری از سوی دختران منع شرعی نداشته و ندارد.البته به شرطی که برای دختران باکره به اذن پدر باشد.اما این امر پیامدهایی منفی نیز در بر دارد که البته بسته به پسر و دختر می تواند ضعف و شدت داشته باشد. شنیدن جواب منفی از سوی دختران به همان اندازه که بد و منفی است ، شنیدن نه از سوی پسران نیز می تواند ضربات بدی به روحیه دختران وارد کند بنابراین دختران باید خود را آماده شنیدن جواب رد نمایند. به دلیل اینکه این خواستگاری خارج از عرف می باشد پیامدها و حرف و سخ هایی از سوی آشنایان و اطرافیان را در بر دارد بنا براین زوجین باید خود را آماده این سخنان کرده و برای مدیریت و پشت سر گذاشتن آن خود را آماده نمایند. بنابراین بنا به طبیعت و اینکه همواره مرد اظهار عشق کرده و زن معشوق بوده است خواستگاری از سوی پسران صورت می گیرد البته بیان خواستگاری از سوی دختران موردی نداشته و میتواند صورت بگیرد.
اهداف ازدواج مشخص شده و دلایل این امر الهی واضح است درست است که ایناهداف برای هر فردی با فرد دیگر متفاوت است اما کلیت و ماهیت آن معلو و بدون تغییر است. یکی از اهداف ازدواج که نقش کمرنگی در این امر دارد حس داشتن تکیه گاه و یا به نوعی فرار از تنهایی است. کسی که ازدواج می کند خوب است که احساس می کند دیگر تنها نبوده و می تواند همه جانبه به روی فردی دیگر تکیه کند اما برخی ازدواج می کنند تا از محیط خانواده دور شده و دیگر تنها نباشند درواقع آنان به هر قیمتی که شده خواستار ازدواج بوده و فرار از تنهایی را دلیل اصلی ازدواج بیان می کنند. این افراد که اغلب دختران تشکیل دهنده آنان هستند، به جنبه های دیگر ازدواج که همان مسئولیت پذیری ئ مدیریت در زندگی می باشد فکر نکرده و پس از ازدواج دچار مشکل می شوند. آنان به دلیل عدم آمادگی و همچنین عدم توانایی در مدیریت مشکلات زندگی خوبی را تجربه نکرده و علاوه بر احساس تنهایی دوباره و اینبار در مشکلات، احساس شکست در زندگی را نیز تجربه خواهند کرد.
بنابراین بهتر است والدین همواره زمینه ای را در خانه و خانواده فراهم کنند تا فرزندشان احساس تنهایی نداشته و برای پر کردن این حس خود به دوستی ها خیابانی و ازدواج های زورکی پناه نبرد. توصیه دیگر ما به جوانان بوده برای اینکه از این حس تنهایی و روزمرگی خلاص شوید می توانید برنامه های ورزشی و همچنین گردشی را چیده و برای فرار از این احساس راه های دیگر را امتحان کنید.
در کل سن مناسب ازدواج عدد خاصی ندارد اما اینگونه تعریف می شود که هنگامی که یک جوان چه دختر و چه پسر به آن حد از بلوغ فکری و ذهنی برای اداره یک زندگی و رویارویی با مشکلات برسند می توانند ازدواج کنند. البته این تعریف به صورت تئوری بوده و عوامل بسیاری دز ازدواج دخیل هستند همچون بحث بسیار مهم مالی و یا تفاهم و علاقه و سلامت روانی و اخلاقی که از این مطلب خارج هستند. بنابراین نمی توان به طور قطع یک سن خاصی را برای ازدوج تعیین کرد اما به صورت معمول برای دختران سنی بین 22 تا 25 سال و پسران 24 تا 27 سال را مناسب برای ازدواج می دانند زیرا در این سنین بلوغ فکری حاصل شده و از نظر جسمی هم توانایی های لازم برای ازدواج فراهم شده است.
کارشناسان معتقدند که پسران بین 0 تا 5 سال باید از دختران بزرگتر باشند تا یک ازدواج خوب سر و شکل بگیرد زیرا دختران زودتر به بلوغ فکری رسیده و زودتر از لحاظ جنسی و باروری به حد ازدواج می رسند بنابراین بهتر است که زودتر ازدواج کنند اما پسران دیرتر بالغ شده و همچنین برای مقدمات ازدواج باید تلاش کنند بنابراین زمان بیشتری را نیاز دارند. ازدواج باید به گونه ای باشد که تمامی مقدمات آن فراهم بوده تا مشکلی برای زندگی زوجین پیش نیاید.اما همانطور که گفتیم، اختلاف سنی زیاد بین پسر و دختر به هیچ وجه الزامی نبوده و نیست زیرا ممکن است پسری بسیار زودتر بالغ شده و آماده ازدواج شود زیرا نحوه بلوغ فکری و جنسی هر فرد متفاوت بوده و علاوه بر مسائل ژنتیکی نوع تربیت نیز در آن دخیل است.
پس سن ازدواج و زمانی که باید ازدواج کنیم به دو عامل بستگی دارد. یک اینکه آن بلوغ فکری و ذهنیت از ازدواج کامل شده و فرد توانایی اداره زندگی را داشته باشد و دو اینکه تمامی وسایل و مقدمات یک زندگی را فراهم کرده باشد تا در آینده مشکلی پیش نیاید.
هیچ انسانی از لحاظ اخلاقی و رفتاری کامل نبوده و هر فردی خصوصیات برخوردی مربوط به خود را دارد که ریشه در نوع تربیت و چگونگی برخورد دیگران در طی زندگی او با وی دارد. بسیاری آرام و برخی تند هستند و در انتخاب همسرمان باید در باره خصوصیات اخلاقی وی در خانواده و در بین دوستان تحقیقات بسیاری را به عمل بیاوریم. اما حالا به هر نحوی یک زندگی مشترک شروع شده و در طی آن مشکلات بسیاری پدید می آید که نیازمند صبر و شکیبایی دو طرف است اما در این میان یکی از زوجین، چه آقا پسر و یا چه دختر خانم از کمود و ضعف اخلاقی و رفتاری رنج می برد بنابراین در بعضی اوقات از کوره در درفته و عصبانی می شوند و یا در جایی، رفتاری را از خود بروز می دهند که مناسب نبوده و با عث ناراحتی همسر و اطرافیانش می شود. با اینگونه رفتارها چه باید کرد؟
در ابتدا باید گفت که مردان به دلیل مشغله کاری و استرس و ترس زودتر خشمگین شده و نزدیک ترین فرد به آنان یعنی همسرشان را مورد خطاب قرار می دهند بنابراین این وظیفه ی خانم ها است تا با رفتار خود آنان را آرام کنند البته مردان نیز باد در کنترل رفتار خود تمام تلاش خود را بکنند. اما برای کنترل خشم و اخلاق ناخوش همسرتان بهتر است نگذارید وی درگیر خشم خود شود. یعنی اینکه هنگامی که وی بداخلاق است کلاً حواس اورا به مسائل دیگر پرت کنید. با او لجبازی نکنید. فرقی نمیکند شوهرتان عصبانی است یا خانمتان، لجبازی شما باعث می شود که این عصبانیت به یک فاجعه تبدیل شود. شما باید علت عصبانیت را پیدا کرده و ان را تجزیه و تحلیل کنید البته فرد عصبانی نیز باید علت عصبانیت از همسر را بیان کرده و با یک گفتمان ساده مسائل را حل نمود. بنابراین طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند.شوهرتان را درک کنید دراین مواقع درک شما به شدت باعث آرام تر شدن عصبانیت او می شود. البته اگر همسر شما کسی است که هروز یک بهانه ای برای کج خلقی دارد حتماً به گونه ای که او حساس نشود به یک متخصص مراجعه نمایید
اهداف و منظورهای خاص و متفاوتی از ازدواج وجود دارد که هرکدام می تواند عامل خوشبختی و تعهد و یا باعث جدایی و انزوا شود. اهداف یابد مشخص شده و اولویت بندی شده باشد و مهمترین هدف از ازدواج باید رسیدن به ارامش و رضایت از زندگی باشدو ازدواج هایی که به خاطر پول و ثروت و یا به خاطر فرار از خانواده و سختگیری ها و یا به دلیل غرائض جنسی صورت میپذیرد، سرانجام خوبی نداشته و به جدایی می انجامد.
همانطور که در بالا گفتیم باید اهداف اولویت بندی شده و اهداف ما از ازدواج جزء اهداف اصلی باشد. یکی از این هدف ها که خود باعث دلگرمی و خوب شدن روابط خانواده و همچنین باعث نزدیکی زوج می شوند میل جنسی می باشد. زن و مرد مکمل هم در همه زمینه ها بوده و باید در کنار هم کامل شوند که تکمیل و آرامش دهنده میل جنسی هر دو طرف نیز جزء آن می باشد اما این بخش از زندگی مهم بوده ولی اصل و هدف والا برای ازدواج نمی باشد. کسانی که فقط آرامش میل جنسی خود را عامل ازدواج می دانند، زندگی خوبی نخواهند داشت زیرا آنان هیچ گاه راضی نشده و اکثراً خیانت می کنند. میل جنسی خوب است اما نه به عنوان اصل در زندگی کسانی که به خاطر ارضاء آن با کسی ازدواج می کنند درواقع ممکن است از همسر خود خسته شده و با برای ارضاء خود همسرشان را مورد آزار قرار دهند. بنابراین بهترین راه شناخت اینگونه افراد آشنایی کامل از وی می باشد که متاسفانه در کشور ما به دلیل مسائلی که وجود دارد دختر و پسر قبل از ازدواج هیچ گاه طرف مقابل را در این زمینه نشناخته و پس از ازدواج است که این شناخت پدید می آید و خوب در آن موقع به طبع دیر می باشد و مشکلاتی را به همراه دارد. پس از صحبت در این زمینه نترسیم برای شناخت طرف مقابل صحبت در همه زمینه ها لازم و حیاتی می باشد البته به گونه ای که طرف مقابل حس بدی نداشته و برداشت بد نکند.
کسانی که همسرشان نیز اینگونه هستند می توانند با صحبت به شیوه ای خاص با همسرشان مشکل را برطرف نموده ویا با مشورت با یک مشاور از راه حل های مشکل خود با خبر شوند. در آخر توصیه همیشگی مشاوران ازدواج، با دقت و مشورت انتخاب کنید و احساسات را کنار بگذارید تا خوشبخت شوید.